loading...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

بی رنگ باید نقشی از فردا کشید و رفت با دستِ خشکی طرحی از دریا کشید و رفت باید حصارِ فرضی دل شُست با عبور بر حرف‌های خالیِ دل پا کشید و رفت تا کی گلوی واژه را با...

بازدید : 850
دوشنبه 25 اسفند 1398 زمان : 2:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

بی رنگ باید نقشی از فردا کشید و رفت

با دستِ خشکی طرحی از دریا کشید و رفت

باید حصارِ فرضی دل شُست با عبور

بر حرف‌های خالیِ دل پا کشید و رفت

تا کی گلوی واژه را باید گرفت و گفت:

سرخوش کسی که دست از آوا کشید و رفت؟

رفت آن که چندی بی تفاوت در خیال ماند

ماند آن که از خود صورتی زیبا کشید و رفت

باید چو ابر ، از دلِ دریا گرفت آب

دستِ نوازش روی هر صحرا کشید و رفت

«ناصر تهمک»

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 9
  • بازدید کننده امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 188
  • بازدید سال : 529
  • بازدید کلی : 32981
  • کدهای اختصاصی